۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

زيبايي شناسي (بخش دوم) Aesthetics


تبار شناسي و كارويژه‌هاي اصطلاح زيبايي شناسي
بنابراين زيبايي شناسي را مي‌توان در معاني ذيل آورد:
1- شاخه‌اي از فلسفه كه با طبيعت و بيان زيبايي برخورد دارد، مانند هنرهاي زيبا.
2- در فلسفه كانت، شاخه‌اي از متافيزيك است كه به قوانين ادراك مربوط مي‌شود.
3- مطالعة پاسخ‌هاي روان‌شناختي به زيبايي و تجربيات هنري.
4- مفهوم و چيزي كه از نظر هنري منطقي يا زيباست: آنها ظاهر اثر را در نظر مي‌گيرند نه كيفت زيبايي شناسانه آن (ران ‌اسكرام)[1] »(2006Answers,:Accessed).
در كتاب زيبايي شناسي و مشكلات تعليم و تربيت آمده است كه:«در نهايت تعدادي واژه دربارة معني اصطلاح زيباشناسي وجود دارد. اين سودمند است كه سه نوع از زيبايي‌شناسي را بشناسيم، علمي، تحليلي و تركيبي يا تفكري»(Smith,1979, P.x)
كلايوبل[2] معتقد است كه در زيبايي شناسي ناب، ما تنها هيجانمان را و آنچه در شي وجود دارد در نظر مي‌گيريم: براي هدف زيبايي شناسي، هيچ حقي نداريم، هيچ ضرورتي وجود ندارد. موشكافانه فراتر از آن شي را نگاه كنيم. و حالت ذهني خودمان را كه خود سازنده آن هستيم دخالت دهيم». (Franscina and Harrison , 1982, P. 69)
«هنر، تحميل كننده الگوي تجربه است و لذت زيبايي شناسي ما شناخت اين الگوست» آلفرد نورث وايتهد[3] (1947ـ1861) فيلسوف و رياضي دان انگليسي.
«من متنفرم از اينكه بازي زيبايي شناسانه چشم‌ها و ذهن، به وسيله اين افراد خبره و كارشناسانه كه زيبايي‌شناسي را مي‌شناسد به نمايش گرفته مي‌شود. در هر صورت زيبايي چيست؟ چيزي شبيه اين وجود ندارد. من هرگز نمي‌توانم چيزي بيش از اين جمله را درك كنم كه «من دوست دارم يا متنفرم» پابلوپيكاسو (1973ـ1881) نقاش اسپانيايي.
«زيبايي‌شناسي براي هنرمند همانند كاري است كه پرنده شناس براي پرندگان مي‌كند» بارت نيومن[4] (1970ـ1905) نقاش آمريكايي» (Accessed: artlex,2006 )
منابع:
· Franscina.Francis and Charles Harrison, Modern Art and Modernism: Actritical Anthology, Printed in Great Britain, London,1971


· Smith,Ralph, A. , Aesthetics and problem of education ,university of Illinois press urbana.Chicago,London,1971.

· http://www.Answer.com/easthetics,2006
· http://www.artelx.com/,2006
[1]- R.Schram
[2]- Clive Bell
[3]- Alfred North whitehead
[4]- Barnett Newman

Powered By Blogger