۱۳۸۸ فروردین ۲۰, پنجشنبه

گوستاو كوربه



گوستاو كوربه ، (نقاش فرانسوي 1877ـ1819م।) ، اولين هنرمندي بود كه بطور ناخودآگاه زيبايي شناسي رئاليست را اعلام كرد। او در يك خانواده روستايي در اُرنان (فرانش ـ كُنته) زاده شد. در بزانسن و پاريس هنرآموزي كرد؛ او اعتقادي به تعليم هنر نداشت. پس از عزيمت به پاريس 1841 ، در موزه لوور به بررسي و رونگاري استادان پيشين به خصوص ولاسكِس


[1] ، (ديگو ردريگس د سيلوا ، نقاش اسپانياني 166ـ1599.م) و رامبرانت [2] ، (هارمنس وان رَين، نقاش، چاپگر، رسام هلندي، 1669 ـ 1606.م) پرداخت. «كوربه آرمانهاي نئوكلاسيسم[3] و رُمانتيسم را مردود شمرد و فكر رئاليسم را پيش‌نهاد» (پاكباز،1383،‌ص430). رئاليسم به مثابه يكي از جنبش‌هاي هنري و ادبي سده ‌19 در فرانسه صورت پذيرفت و سپس به ساير كشورها راه يافت. اگر هدف عام اين جنبش را بازنمايي و تفسير عيني، صادقانه و منصفانة زندگي معاصر بدانيم، لازم است «شرايط حصول آن ـ يعني دگرگوني در اصول زيبايي شناختي و موضوع‌ها و مضمون‌هاي سنتي هنر، و بيش از همه، طرز تلقي نوين هنرمند نسبت به مسايل اجتماعي، سياسي و اخلاقي ـ را هم در نظر گيريم» (پاكباز، 1381، ص 205). بدون شك، تمامي هنرمنداني كه به اين جنبش بستگي دارند، به طور كامل از اين شرايط برخوردار نيستند اما هر يك از آنها به نحوي به توصيف واقعيت دنياي پيرامون خود پرداخته‌اند و از اين رو در پيشبرد هدف جنبش مؤثر بوده‌اند. در زمينه نقاشي كوربه‌را نماينده رئاليسم مي‌شناسند، زيرا وي پيگيرانه در راه اثبات حقانيت جنبش جديد كوشيده او معتقد بود «هنر نقاشي مي‌تواند تنها شامل نمايش موضوع‌هايي كه قابل ديدن و لمس كردن براي هنرمند هستند باشد»
(Nochlin’s, 1971, P.25)
به اعتقاد او: نقاش بايد از قواي ذهني‌اش براي شناخت اشياء و انديشه‌هاي روزگار خويش استفاده كند. او معتقد است كه نقاشي يك هنر عيني بوده و مي‌تواند به شبيه‌سازي از اشياء واقعي موجود بپردازد. شي انتزاعي ، ناموجود يا نامريي متعلق به قلمرو نقاشي نيست.«فرشته را به من نشان دهيد تا برايتان تابلويي از پيكرش بكشم» (گاردنر،1381، ص590).
خاستگاه طبقاتي كوربه بوژواي روستا بود، و از اين رو ذهنيتش در آميزه‌اي از ساده نگري دهقاني و عملگرايي و خوشبيني بورژوايي شكل گرفته بود.
كوربه فقط ناظر رويدادهاي 1848 است؛ در آنها شركت مستقيم ندارد، ليكن انقلاب در زندگي و انديشه و هنر او تأثيري عميق به جاي مي‌گذارد و او به ستيزي بي‌امان عليه هنر رسمي و سنت معقول بورژوازي برمي‌خيزد. (او پرتره ساده صحنه‌هاي زندگي روزمره را به عنوان هنر دموكراتيك حقيقي در نظر گرفت. نقاشي‌هايي مانند تدفين در اُرنان[4] (لور، 1849) و سنگ‌شكنان [5] (مجموعه خصوصي، ميلان،1849) كه او آنها را در نمايشگاه 51 ـ1850 به نمايش گذاشت، كه عموم مردم و منتقدان را با سادگي و واقعي بودن كارهايش دچار شوك كرد، چنانكه دهقانان و كارگران ساده و فروتن را به تصوير كشيده بود. در واقع كوربه كشاورزانش را ستايش نكرد، اما آنها را دلير و بي‌باك و قوي نشان داد كه واكنش خصومت آميز را در دنياي هنر برانگيخت»
( Accessed: Britannica, 2006)
او متوجه شد توجه مردم را به آنچه بودلر «روحيه قهرماني زندگي نوين» ناميده بود جلب كند.«نكته اصلي در آثار كوربه توجه بر ثبت جنبه هاي زندگي معاصر است».
(Accessed :rehsglleries,2006)
از آنجا كه كوربه در جستجوي ساده‌ترين و صريحترين روشهاي بيان بود، از لحاظ تركيب‌بندي و اسلوب، هنرمندي بدوي پنداشته مي‌شد؛ مثلاً او استفاده از كاردك نقاشي را رايج كرد. با اين وسيله مي‌توان تكه رنگهاي بزرگ روي بوم گذاشت و با هم مخلوط كرد و سطحي نسبتاً صاف پديد آورد.
[1]- Velázquez
[2]- Rembrandt
[3]- Neo-Classism
[4]- Burial at Ornans
[5]-Stone-breakers
پاکباز،رویین، در جستجوی زبان نو:تحلیلی از سیر تحول هنر نقاشی در عصر جدید، تهران:انتشارات نگاه،1381.
پاکباز،رویین، دائره المعارف هنر، تهران:فرهنگ معاصر،1383.
گاردنر، هلن، هنر در گذر زمان، ترجمه:محمد تقی فرامرزی،تهران:انتشارات نگاه،آگاه،1374.

Nochlins.Linda, Realism ,New York:Penguin Book ,1971

http://rehsgalleries.com/,2006
http://www.britannica.com/,2006

۳ نظر:

ناشناس گفت...

salam
tabrik migam
webloge besiar jalebiye
matalebe ,ofid va ghanyee neveshte shode
rozafzun
ba arezoye movaffaghiyate

ناشناس گفت...

salam
tabrik migam
webloge besiar jalebiye
matalebe ,ofid va ghanyee neveshte shode
rozafzun
ba arezoye movaffaghiyate

زُروان گفت...

سلام
ممنون ار نظرتان . لطفا اسم یا آدرس ایمیل خود را ذکر نمایید . با تشکر

Powered By Blogger